فهم و دریافتِ بنیادهایِ فلسفیِ شعرِ شاملو همواره دغدغه ی نگارنده بوده است. هر چند برخی از صاحب نظران بر این عقیده اند که هیچ خط و ربطِ پیوسته ی فلسفی را نمی توان در شعرِ شاملو مشاهده نمود.[1] اما منتقدانی چون "رضا براهنی"[2]، "عبدالعلی دستغیب"[3] و "محمد حقوقی" تلویحاً به نسبت برخی از اشعار شاعر با اگزیستانسیالیسم اشاره داشته اند. متن پیش رو نیز بر آن است که پیوستگیِ خط و ربط هایِ فلسفیِ شعر شاملو را با اگزیستانسیالیسم به ویژه اگزیستانسیالیسم سارتر تبیین نماید.
منتقدان یاد شده در عین اشاره ی تلویحی به ربط بنیادهای فلسفه ی اگزیستانسیالیسم با شعر شاملو، به صورت مستقل و طبقه بندی شده، به نسبت مشخص مصرع ها با اصول مکتب مذکور اهتمام نورزیده و رابطه ی هیچ اصولی از مکتب مذکور را به طور مشخص با شعر شاعر نسنجیده و یا هیچ مصراع و سطری از اشعار را با توجه به اصول مذکور دسته بندی نکرده اند. در این متن سعی شده است ابتدا با تشریح آرای سارتر و ورود به گزاره های جزئی تر و مشخص تر بین این آرا با پایه های فلسفی- اخلاقی شعر شاملو نسبت برقرار شود.
شاملو ، سارتر ، اگزیستانسیالیسم ، فلسفه ، شعر ، اقاقیا ، انتشارات ، انتشارات اقاقیا